شيفته تلويزيون / بتسی بایارس

«شیفته تلویزیون» اثر سرکار خانم «بتسی بایارس» یکی از نویسندگان مشهور آمریکایی –در زمینه ادبیات نوجوان- است.

مسیحی که هر روز به صلیب میکشیم!
واي كه چه قدر دلمان براتان تنگ شده بود! سال نو مبارك! صد سال بِه از اين سالها! تعطيلات خوش گذشت؟ چرا كه نه؟ با آن كتابهايي كه معرفي كرديم بايد هم خوش گذشته باشد. نميدانم چرا هر وقت كلمه تعطيلات را ميشنوم به ياد مطالعه ميافتم؟ اصلا اگر دقت كنيد ريشهشان هم يكي است! تعطيل و مطالعه!!! اي بابا اگر اينهمه كه زحمت كشيديم تا سرانه مطالعه كشور را افزايش دهيم ميرفتيم فوتبال تماشا ميكرديم وضعبت فوتبالمان بهتر از اين بود(!)
![]()
و اما این هم از اولین کتاب سال 1388 تا ببينيم آخريش چه ميشود:
*"مسیحِ باز مصلوب"روایتی است از یک باور تاریخی بدون مرزکه نویسنده در آن عقیده دینی خود -به مصلوب شدن مسیح- را بهانهای ساخته برای به تصویر کشانیدن انسانها در قالبهایی فرای زمان و مکان و اینکه هر انسانی فارغ از اینکه کیست، کجا میزید و در کدامین تاریخ -میلادی، هجری یا شمسی- نفس میکشد؟ میتواند مسیحا باشد یا یهودا!
*"نیکوس کازانتزاکیس"نویسندهای یونانی است که آثارش هماره در فضایی دینی-مسيحي خلق میشود؛ کسیکه بعيد به نظر ميرسد کمتر رمانخواني اثری از او را نخوانده باشد؛ نویسندهای که در ادوار مختلف زندگیاش هم با شعر و فلسفه همنشین بوده و هم در عالم سیاست دستی بر آتش داشته است. گرچه نهایتا به تبعید خودخواستهای تن داد و به عالم داستاننویسی وارد شد. و شاید از همین روست که در داستانهایش ژرفایی اسطورهای احساس میشود که اثرش را از معلق بودن و پوچی مصون میدارد. مسیح باز مصلوب حکایتی است از تکرار صحنهای تاریخي در باور عدهای از مسیحیان، داستانی از رستاخیزِ مسیح!
*قصه از ابتدا جذاب و خواندنی است. نویسنده در اثنای داستان شخصیتهایی را به معرفی مینشیند که هر یک نماینده یک نسل انسانی هستند؛ در تاریخی به درازای عمر بشر، انسانهایی که چه متدین باشند و چه نه، خواسته يا نا خواسته با دین پیوند خوردهاند. شخصیتهایی که پس از مدتها از خواندن کتاب همچنان در ذهن میمانند! او از روستايي سخن ميگويد كه ساكنانش در پي بازآفريني يا به اصطلاح شبيهخواني مراسم به صليب كشيدن مسيح هستند.
«از قدیم و نسل اندر نسل رسم بوده که هر هفت سال یکبار از میان مردمان ناحیه، شش زن و مرد در هفته مقدس انتخاب شوند تا مصائب مسیح را در جسم خود مجسم کنند...»و داستان در ششمین سال بعد از آخرین شبیهخوانی اتفاق میافتد. سالی که مصائب بازیگران نمايش مصائب مسیح را به نمایش میگذارد. جدال تاریخی خیر و شر در روح و اندیشه انسانهایی در قالب مسیحا، یهودا، مادلن و... و مسيح بيشك بايد كسي باشد كه يكسال باطن خويش را از گناه نگاه دارد.
سخن گفتن از داستانهاي کازانتزاکیس بسيار سخت است. اما دعوت به خواندن آنها كسي را پشيمان نميكند. چراكه فضاي ديني و حماسي آن مملو از فلسفهاي است كه هر انساني را در مابهازاي تاريخياش به تصوير ميكشد. داستان مصائب چوپاني –درگير ميان انديشههاي خدايي و شيطاني- بازگو ميكند. چوپاني كه انتخاب ميشود تا تجسم مسيح باشد.
«پس از سکوتی کوتاه کشیش عقابگونه به چهره روستاییان خیره شد و گفت: اکنون باید یکی را برای ایفای نقش یهودا انتخاب کنیم! روستاییان از نگاه نافذ کشیش بر خود میلرزیدند و در دل به خود میگفتند: خدایا به دادم برس من نمیخواهم یهودا باشم!...»
«...مانولیوس! سنگینترین وظیفه به عهده تو گذاشته شده است. خداوند تو را برگزیده تا با جسم و صدا و اشکهای خود، کتاب مقدس را دوباره زنده کنی ...این تو هستی که باید تاج خار را بر روی سرت بنشانند و بر تنت تازیانه بزنند تو صلیب مقدس را بر دوش خواهی کشید و بر آن آویخته خواهی شد از امروز تا سال دیگر تا هفته مقدس تنها به یک چیز بیاندیش و آن اینکه چگونه لایق تحمل بار گران صلیب شوی.»
*«شازده کوچولو» را خیلیها خواندهاند و شاید از همین باب معرفی کردنش مسخره باشد. ولی شاید معرفی این کتاب وسیلهای باشد برای بیان کردن خیلی از چیزها که فراموششان کردهایم.
![]()
*این کتاب با تصاویری زیبا و بچهگانه دارد تا جایی که اگر کسی نسبت به این کتاب شناخت نداشته باشد حتما آن را کتابی فقط کودکانه خواهد پنداشت. واقعا چهره شازده کوچولو در تصاویر معصومیتی هماهنگ با خود داستان دارد. کسانی که این کتاب را خواندهاند حتما این موضوع را تصدیق خواهند کرد که این داستان شازده کوچولو نیست که خواننده را با خود میبرد بلکه خود شخصیت دوستداشتنی شازده کوچولو است که ما را همراه خود میسازد و هممین ویژگی موجب میشود که هر بار از خواندن این کتاب لذت ببرید.